صبح زلال چون آب گوارای چشمه ها از کرانه ی خاور برمی تراود و روشنایی نیلگون خود را بر زمین می پاشاند.
اهل بیابان چنین هوایی را گرگ و میش می نامند.
روشن اما وهم آلود و سایه وش است...نقرآبی است که دمادم رنگ می بازد و به شیرگونگی می گراید.
سپیده پرتو انبوهش را به جان تیرگی نشانه می رود...زاده می شود کودک صبح...