انجمنی برای تمام مدرسه
دهه 80 را باید از سال هایی به حساب آورد که سیمرغ خوش آب و رنگ انقلاب شروع میکند به اوج گرفتن در آسمان آبی پیشرفت.
می گوید در دهه فجر تلاش می کردیم تا بچّه ها تغییری جدی را در فضای مدرسه احساس کنند. تغییری که با تزیینات مدرسه شروع می شود، از نمایشگاه محصولات فرهنگی می گذرد و می رسد به مسابقه ی قویترین دانش آموز مدرسه!
در اصطلاح انجمنی های آن زمان، قویترین دانش آموز مدرسه کسی بوده که می توانسته کیسه های پر از شن را در چشم به هم زدنی از یک طرف مدرسه به طرف دیگر ببرد!
البتّه بالا رفتن از طناب آویزان شده از یک میله آهنی هم یکی از خوان های مسابقات قویترین های مدرسه بوده است.
آن طور که فهمیدم، برای انتشار روزنامه «راه روشن» خواب شب نداشته اند! شب ها مطالب را آماده می کردند و صبح به تایپیست میدادند. و بعد از تکمیل فرآیند طولانی تایپ و غلط گیری و چاپ،
صبح روز بعدش، نشریه با موضوع مهدویّت می رسیده است دست بچّه ها.
یک ترفندی هم میزده اند که همه ی مدرسه یک جا عضو انجمن شوند: فقط انجمنی ها می توانند در مسابقات شرکت کنند!
می پرسم اگر الان یک انجمنی بودید ، چه کار می کردید؟
می گوید سعی میکردم از ابزارهای موجود استفاده کنم برای جذب بیشتر بچّه ها به انجمن. و با گسترش فرهنگ مطالعه و دقّت، عمق اطلاعات خودم و بچّه ها را افزایش میدادم.
روی کار گروهی زیاد تأکید می کند. و این که زمان خودشان کمتر میتوانسته اند فعّالیّت گروهی داشته باشند، امّا امروز با افزایش تکنولوژیهای در دسترس، می شود به مسائل جدیدی پرداخت و کار گروهی کرد. کارهایی مثل ساخت فیلم کوتاه، روباتیک و ساخت بازیهای رایانه ای. یا حتّی یک سایت پر محتوای اینترنتی.
کاشت نهالِ امید به آینده در وجودِ دیگران را هم از کارهای یک بچّه انجمنی می داند. آینده ای که میرود تا با دستان توانمند نوجوانان این سرزمین، درخشان تر شود.
می گوید برای دهه فجر مسابقه ایده پردازی برگزار کنید. و توضیح می دهد برای این که یک ایده خوب داشته باشیم، باید 3 قدم برداریم. اوّل، مخاطبمان را خوب بشناسیم. دوم، پیامی را که می خواهیم انتقال بدهیم را کامل فهمیده باشیم. و سوم، از روش های هنرمندانه برای انتقال آن استفاده کنیم.
خواستم تا خاطره ای از دهه فجرِ آن روزها برایم تعریف کند. با خنده می گوید خاطره قابل چاپ کم دارم!