صبح

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ

صبح

نامش را گذاشته ام صبح. و یادم نرفته است که زندگی از دوستی ها و دشمنی ها ساخته شده است. صبح مرا به یاد طلوع رؤیایی خورشید می اندازد. و مرغ ذهنم را می برد تا خدا. تا خودِ خودِ عشق.
و برای رسیدن به صبح، از فجر 5 گذشته ام. به یاد همه آن ها که از ازل تا کنون برای عشق جنگیده اند. برای صلح زخمی شده اند. و زندگی شان، دیدن لبخند گلی بوده است بر کرانه های یک شهر. شهری که ظلم در فرهنگ لغت کتابخانه هایش بی مفهوم است. فجر 5 خیالم را به پرواز می دهد به قدس. و آرزویی که وعده ی خداست. همانی که خودش قول داده است. پیروزی.
صبح که از میان تابش نقره گون خورشید بیدار می شود، به تک تک پنجره ها سر می زند. من نیز امیدوارم این پنجره ی کوچک، راهی باشد تا دریافت هایمان را در گوش یکدیگر زمزمه کنیم. از صبح.

آخرین مطالب

پیروزی بزرگ

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۵ ب.ظ

خدایا تو شاهدی که من هیچ­ گاه برای فرار از زیر بار مسئولیتی که در این برهه از زمان و مکان بر عهده­ ام نهاده­ شده است از تو تقاضای شهادت ننموده­ ام...خدایا با وجود این که هیچ­ گاه به طمع بهشت و به خاطر گریز از مسئولیت­ های محوله بر دوشم آرزوی شهادت ننموده ­ام، در هیچ زمانی نیز از تو نخواستم که مرا سالم و محفوظ نگهداری.

بلکه خدایا من همیشه راضی به رضای تو بوده­ ام و هر چه را تو مقدر کرده ­ای تقاضا نموده­ ام و فقط یک خواسته از تو داشته ام و آن این که خدایا مرا هماره در میدان­ های نبرد درونی و جهاد اکبر که جهاد در جهت تهذیب نفس می­ باشد پیروزم بداری.

فرازی از وصیّت نامه شهید علی اکبر کفش کنان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۳۰
تسنیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">